شخصيت شناسي فاطمه (عليهاالسلام) (3)

متن شما ...

Block /endBlock Ads3

تبلیغات

<-Text3->
/endAds3
ContactBlock

تماس با ما

/endContactBlock
RegisterBlock

عضویت در سایت

[Register_Form]
/endRegisterBlock
ForumBlock

آخرین ارسال های انجمن

ForumPostsLoopBlock /endForumPostsLoopBlock
عنوان پاسخ بازدید توسط
ForumPostTitle [ForumPostCountAnswer] [ForumPostHit] [ForumPostLastAuthor]
/endForumBlock
PostImageBlock

/endPostImageBlock

شخصيت شناسي فاطمه (عليهاالسلام) (3)

 

 

 

پيام زن

 

 

سال نهم، شماره پنجم، مرداد 77 و پياپي 101 .

 

 

اهل بيت (عليه السلام) ـ حضرت زهرا (عليهاالسلام)

 

 

احمد لقماني

 

 

13 و 14ـ17

 

 

 

 

 

احمدا اول تويي آخر تويي احمدا ذات تو و حيدر يكي است تو مدين علمي و حيدر درست يا علي از نفس دون ما را بزن 

 

شهربند بيكران را در تويي شهر با دروازه و با در يكي است پس كليد دانش تو حيدر است ذوالفقاري از درون ما را بزن 

 

 

پيشوايان پاك و معصومان تابناك، شعاع روشنگري از آفتاب آفريدگار هستي اند كه از يك سو جلوه اي زميني همانند ديگر انسان ها دارند و از سويي ديگر تجلي خداوند بوده كه در لحظه لحظ حياتشان روشناي هدايت نمايان است. آشنايي با نام آنان، همانند نظاره كردن مشعلي شعله ور در تاريكي هاست كه پرتوي اندك نصيب انسان مي سازد اما شناخت، معرفت، عشق، و ولايت گام هاي سعادت آفرين بعدي است كه ما را به مشعل هايي اين چنين نزديك و نزديك تر مي سازد و امروز و فردا و فرداهامان را با زلالي از نور و هدايت آغشته مي سازد، به گونه اي كه هيچ گاه غبار غربت و تنهايي بر آين دلهامان نمي نشيند و هميشه خود را با سرچشمه اي پراميد و لبريز از نشاط متصل مي يابيم.

 

 

... بخش نخست اين نوشتار را با ديدگاه هاي فاطمه زهرا (عليهاالسلام) دربار آفريد برتر الهي، حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) آغاز كرديم و جلوه هاي شخصيتي آن رسول خداوند را در نگاه پاك بانوي آفرينش از نظر گذرانديم. و بخش دوم را به ابعاد عظمت امام اميرمؤمنان (عليه السلام) از منظر همسر او اختصاص داديم و به ارزش هاي والاي آن حضرت، صفات همسر بودن و امامت و ولايت علي (عليه السلام) پرداختيم.

 

 

پيش از شروع فراز بعدي، بخشي ديگر از ابعاد امامت و ولايت علي (عليه السلام) را، در نگاه دخت آفتاب، فاطم زهرا (عليهاالسلام) از نظر مي گذرانيم:

 

 

شناخت، معرفت، محبت و ولايت جامع و پوياي پاك بانوي آفرينش نسبت به مقام ولايت امام (عليه السلام) نگرشي روشن و تصميمي بنيادين در عرصه هاي مختلف دفاع و حمايت از امامت، به آن حضرت بخشيده بود. به گونه اي كه تمامي صحنه ها و لحظه ها را ميدان مبارزه با ستم كيشان و عرص دفاع از ستم ديدگان مي ديد و اندكي در استمرار مبارزه كوتاهي نمي كرد، از احد كنار تربت پاك حمز سيدالشهداء تا آخرين لحظ زندگي و هنگام بيان وصاياي ضروري با همسر ستم ديد خود، در صف اول اين نبرد قرار داشت.

 

 

روزي كه آن حضرت در كنار قبور شهداي احد حضور داشت، محمود بن لبيد، درخواست دليلي براي امامت علي (عليه السلام) كرد فاطمه (عليهاالسلام) فرمود:

 

 

«شگفتا به ياد نداريد كه پدرم در غدير خم فرمود: علي بهترين كسي است كه او را جانشين خود در ميان شما قرار مي دهم، علي امام و خليف بعد از من است ... پدرم رسول خدا رهنمود دادند كه مثل امام مثل كعبه است كه مردم بايد در اطراف او طواف كنند نه آنكه كعبه دور مردم طواف نمايد.»

 

 

و در واپسين سخنان خود نشان ننگ و نيرنگ بر نام تمامي ستمگران نهاد و تا هميشه، آزادگان جهان را به تعجب، پرسش و فراگيري پاسخ حيرت افروز و معرفت آفرين وادار كرد تا از فلسف مخفي بودن مراسم تشييع و پنهان بودن تربت پاك آن پاك بانو جويا شوند. حقايقي كه در تداوم خط مبارزه منفي بدين گونه در وصيت نام حضرت آمده است:

 

 

«مردمي كه عهد و پيمان خدا و پيامبرش را در ولايت و رهبري علي (عليه السلام) شكستند و ناديده گرفتند، حق ندارند بر پيكر من نماز بگزارند و آنان كه گواهان شاهد مرا ـ علي (عليه السلام)، جبرئيل، ميكائيل، و ام ايمن را ـ تكذيب كردند، روز ياري و حمايت از ما، در خانه هاي خود خزيدند و دست ياري از ما كشيدند ... كساني كه به خان ما هجوم آوردند و با جمع آوري هيزم فراوان و آتش زدن آن خواستند خانه را و ما را كه در آن بوديم در آتش بسوزانند، آيا چنين افرادي سزاوار است كه بر من نماز بگزارند؟!» اينك صحيفه هاي ديگري از صفات علي (عليه السلام) از نظر زهراي مرضيه (عليهاالسلام) پيش رو قرار مي دهيم:

 

 

ابعاد عبادي علي (عليه السلام)

 

 

آموزنده ترين درسي كه از شيوه هاي عبادي مولاي متقيان (عليه السلام) براي صاحبان انديشه و خرد مطرح مي شود اين حقيقت شيرين است كه امام علي (عليه السلام) در بين مردم بود اما لحظه اي از ياد خداوند و رسالت سنگين انساني خود جدا نمي شد؛ چشم به جلوه هاي خاكي داشت اما دل در گرو لطف و عنايتي افلاكي قرار داده بود.

 

 

از اين رو هيچ گاه هدف را فراموش نمي كرد و هميشه از راه خلق به حق مي پيوست. از خانقاه تنهايي و بريدن از مردم بيزاري مي جست و نسبت به ذكر «يا هو» و «يا علي» بدون توجه به مشكلات جامعه و سختي هاي مسلمانان تنفر بسياري داشت.

 

 

آنگاه كه انفاق مادي مي كرد و در ركوع خود انگشتر خويش را به نيازمندي مي بخشيد، نه تنها در كنج خلوت و عزلت نبود بلكه در مسجد و محل تجمع عموم مسلمانان حضور داشت و چون چهار درهم موجودي خود را در شب، روز، پنهان و آشكار انفاق كرد ـ و آيه اي از قرآن در بزرگداشت عبادت خالصان او نازل گرديد ـ در كوچه هاي مدينه و بين اقشار مختلف مردم ديده مي شد.

 

 

برجستگي شخصيت آن حضرت چنان نمايان و خيره كننده است كه ده ها تن از انديشمندان اهل سنت به همراه انبوه صاحب نظران ساير اديان لب به ستايش صفات او گشوده اند و آن امام را ـ اسو ايثار، عبوديت و اخلاص براي تمامي بشريت ـ فراتر از گرايش هاي مذهبي و عقيدتي ـ معرفي كرده اند. بي شك آشنايي با سخنان آنان و توجه به زاويه ديد آنها، شوقي افزون و شناختي بيشتر از چنين سرماي جاودان شيعيان نصيب ما مي سازد. اما برتر از گفتار ديگران، سخناني است كه در آين بصيرت و بينش پاك بانوي عصمت دربار ابعاد عبوديت، امام علي (عليه السلام) مي توان نظاره كرد. از آن روزي كه گرسنه اي در خان حضرت را كوبيد و تقاضاي كمك كرد. حضرت با شعري شيرين و پرجاذبه، نيازمندي او را به همسر پرمهر خود بيان كرد. فاطمه (عليهاالسلام) ـ همچون هميشه ـ از شوهر اطاعت كرده، و در حالي كه خود گرسنه بود و نياز شديدي به اندك طعامي داشت، تمامي غذاي آن روز را به مستمند ايثار كرد. امام علي (عليه السلام) سخن همسر خود را دربار تأكيد به احكام گرسنگان اين چنين بازگو مي كند:

 

 

«فسوف اعطيه و لا اُبالي و اثر علي عيالي»؛

 

 

...

 

 

به زودي به اين گرسنه طعام خواهم بخشيد و از گرسنگي خود باكي ندارم؛ براي خدا او را بر فرزندان گرسنه ام مقدم مي دارم. فرزندانم ديشب را گرسنه به روز آوردند، فرزنداني كه كوچك ترين آنان «حسين» در ميدان جنگ كشته خواهد شد...

 

 

آري

 

 

 

 

روض خلد برين خلوت درويشان است آنكه پيشش بنهد تاج تكبر خورشيد 

 

ماي محتشمي خدمت درويشان است كبريايي است كه در حشمت درويشان است 

 

 

فاطم زهرا (عليهاالسلام) خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيد و ريزش از دست سخاوت همسر خود را اين گونه ستود: «يا رسول الله! ما يدع علي شيئاً من رزقه الا وزعه بين المساكين» ؛

 

 

اي رسول خدا! علي از طعام و غذا در خانه باقي نمي گذارد. هرچه به دست مي آورد ـ ايثار نموده ـ بين فقيران و مستمندان تقسيم مي كند.

 

 

سپس به ارزش هاي اميرمؤمنان اشاره كرده و به پدر عرض كرد:

 

 

«و الذي اصطفاك و اجتباك و هداك و هدا بك الام لا زلت مقر له ما عشتُ» ؛

 

 

پدرجان! سوگند به خدايي كه تو را به رسالت انتخاب كرد و براي هدايت انسان ها برگزيد و تو را هدايت كرد و امت اسلامي را به وسيل تو هدايت نمود، تا زنده ام، همواره او را قبول دارم.

 

 

همراه با «خدمت خلق»، «خلوت با حق» نيز در ساعاتي از زندگاني آن حضرت ديده مي شد به گونه اي كه گاه شگفتي نوع عبادت عاشقان امام، تمامي اطرافيان را به خود جذب مي كرد.

 

 

ابودرداء مي گويد: علي عليه السلام را در حالت سجده به گونه اي مشاهده كردم كه هيچ صدايي نمي شنود و حركتي ندارد. فرياد زدم، سوگند به خدا علي (عليه السلام) از دنيا رفته است. شتابان به سوي خان حضرت حركت كردم و ماجرا را به فاطمه عليهاالسلام خبر دادم كه علي (عليه السلام) در مسجد فوت كرده است. ايشان ـ با جمله اي كوتاه، گستر معرفت و عشق و دلدادگي مولا را گوشزد كرده ـ فرمود:

 

 

«هي و الله الغشي التي تأخذه من خشي الله ؛ به خدا قسم اين حالت نوعي بيهوشي است كه از ترس در برابر عظمت پروردگار بر او عارض شده، در عبادت مدهوش مي شود.

 

 

ارزش شيعيان علي (عليه السلام) و مقام علاقه مندان حضرت

 

 

 

 

مهر حيدر در دل و جان من است مهر حيدر كار صد موسي كند مهر حيدر ريسماني محكم است مهر حيدر گوهري بس قيمتي است 

 

مهر حيدر دين و ايمان من است مهر حيدر مرده را احيا كند مهر حيدر دستگير عالم است در «اتممتُ عليكم نعمتي» است 

 

 

شيعيان اميرمؤمنان علي (عليه السلام) انسان هاي پاك نهادي هستند كه از خانداني سپيدسيرت به وجود آمده و همواره مهر ولايت و عشق امامت آن حضرت را در اعماق قلب خود مي پرورانند. فاطمه زهرا (عليهاالسلام) آنان را اين گونه ستود:

 

 

«ان السعيد، كُل السعيد، حق السعيد مَن اَحَب عليا في حياته و بعد موته» ؛

 

 

همانا سعادت و رستگاري، هم خوبي ها و نيكبختي ها، حقيقت رستگاري و سعادت در كسي است كه علي را در دوران زندگي و پس از شهادتش دوست داشته باشد.

 

 

درسخني از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، فاطمه (عليهاالسلام) عظمت و شخصيت قدسي و ملكوتي شيعيان را چنين توصيف مي كند:

 

 

«ان ابي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نظر علي و قال: هذا و شيعته في الجن » ؛

 

 

روزي پدرم رسول خدا ـ درود خداوند بر او و خاندان پاك او باد ـ نگاهي به علي (عليه السلام) كرد، سپس با اشاره به او فرمود: اين مرد و پيروان او در بهشت هستند.

 

 

و در موقعي ديگر رو به علي (عليه السلام) كرد و فرمود:

 

 

«يا اباالحسن! اما انك و شيعتك في الجن » ؛ اي علي! همانا تو و شيعيان و پيروان تو در بهشت الهي خواهيد بود.

 

 

پرسشي كه از ديرزمان براي بسياري از افراد ـ به ويژه جوانان و دانش پژوهان ـ مطرح بوده، آن است كه به راستي دوستي علي (عليه السلام) و سخن از ولايت او به تنهايي مسير سعادت و راه نجات امروز و فرداي ما خواهد بود؟! آيا نافرماني هاي برخي و گناهان گوناگون آنان تأثيري در از دست دادن كيمياي سعادتشان نخواهد داشت؟! اين محبت ظاهري گاه بدان حد رسيده كه پاره اي با نوشتن شعري، دل به محبت قلبي مي سپارند و راه بيراهه اي را برابر خود مي گشايند و مي گويند:

 

 

 

 

اگر دوزخ درون پوست داري 

 

نسوزي گر علي را دوست داري!! 

 

 

پاسخ اين پرسش را مي توانيم از سخن زهراي مرضيه (عليهاالسلام) در ماجرايي شنيدني با پرسشي اين چنين بشنويم: يكي از شيعيان اهل بيت (عليهم السلام) در شهر مدينه، همسر خود را خدمت فاطمه (عليهاالسلام) فرستاده و با طرح اين پرسش كه: آيا من از شيعيان شما هستم؟ عيار و معيار سنجش پيروي ناب و همه جانبه را جويا شد.

 

 

حضرت (سلام الله عليها) فرمود:

 

 

«ان كنت تعمل بما امرناك و تنتهي عما زجرناك عنه فانت من شيعتنا و الا فلا» ؛

 

 

اگر به آنچه به شما امر مي كنيم عمل مي كني و از آنچه شما را بر حذر مي داريم دوري مي كني از شيعيان ما هستي و الا نه!

 

 

آن شخص پس از شنيدن پاسخ كلي، مضطرب و نگران آيند خود شد و با توجه به ضعف ها، سستي ها و عصيان هاي خود گفت: اي واي بر من كه براي هميشه در آتش دوزخ الهي خواهم بود.

 

 

همسرش درد و اندوه او را، خدمت زهرا (عليهاالسلام) مطرح كرد، فاطمه (عليهاالسلام) پاسخ داد: از قول من به همسرت بگو چنين نيست كه او قضاوت كرده است. شيعيان ما از بهترين افراد اهل بهشتند و هم دوستان ما و دوستانِ دوستان ما و دشمنانِ دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود.

 

 

آري كسي كه با قلب و زبان تسليم ما اهل بيت شده، اما از اوامر ما سرپيچي كند و نواهي ما را محترم نشمرد از شيعيان واقعي ما نخواهد بود، گرچه اين گروه نيز پس از پاك شدن از گناهان و تحمل مشكلات روز قيامت و قرار گرفتن اندك زماني در طبقات بالاي جهنم و چشيدن عذاب، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستي شان با ما، نجاتشان داده و آنان را به پيشگاه خودمان انتقال خواهيم داد.»

 

 

چنين بينش مهربانان فاطمه (سلام الله عليها) موجب گرديد كه در آخرين روزهاي زندگاني ـ پس از غسل و عوض كردن لباس هاي خود ـ رو به قبله نشسته، دست ها را به سوي آسمان برآورده، چنين دعا كند:

 

 

«الهي و سيدي اسالك بالذين اصطيفيتهم و ببكاء ولدي في مفارقتي ان تغفر لعصاء شيعتي و شيع ذريتي» ؛

 

 

پروردگارا! سرورا! به حق پيامبراني كه آنها را برگزيدي و به گريه هاي حسن و حسين در فراق من، از تو مي خواهم كه شيعيان من و شيعيان فرزندان مرا ببخشايي.

 

 

 

 

مصايب و مظلوميت علي (عليه السلام) و دفاع از ولايت

 

 

 

 

در حريم عشق نتوان دم زد از گفت و شنود 

 

ز آنكه آنجا جمله اعضا چشم بايد بود و گوش 

 

 

ديد پردقت و بينش و بصيرت، بزرگ ترين ويژگي پيروان ولايت است، آنجا كه دشمن با روش خزنده و نامرئي چنين گوهر شب چراغي را از دل و ديد افراد بربايد. نگاه جامعه به هستي، نگاهي ظاهري بوده كه تمامي لذت ها و كاميابي هاي آن هدف اصلي زندگاني آنان محسوب خواهد شد؛ نكته اي كه پروردگار حكيم ناآگاهان را بدان نكوهش كرده، مي فرمايد:

 

 

«يعلمون ظاهراً من الحيا الدنيا و هم عن الاخر هم غافلون» ؛

 

 

از زندگي دنيا ظاهري را مي شناسند و حال آنكه از آخرت غافلند.

 

 

در چنين جامعه اي كه شعار اصلي آنها «مي خواهيم زندگي كنيم و لذت كامل ببريم» است، به راحتي ناصالحان و گمراهان «يوسف صالح و رهبر شايسته» را كنار زده تا در نگاه ساده لوحان محبوب شوند؛ عبرتي كه در كتاب الهي اين گونه مطرح شده است:

 

 

«اقتلوا يوسف او اطرحوه ارضاً يخل لكم وجه ابيكم و تكونوا من بعده قوماً صالحين»

 

 

[يكي گفت:] يوسف را بكشيد يا او را به سرزميني بيندازيد تا توجه پدرتان متوجه شما گردد و پس از او مردمي شايسته باشيد. در اين هنگام گمراهان، گرانقدر مي شوند و گمراهي و گناه، بايسته و شايسته! مگر آنكه يعقوب صفتاني هوشيار و آگاه، عقب حوادث را نگريسته، دست هاي آلوده و ناپاك دشمن را در گفتار و رفتار آنان به خوبي تشخيص دهند.

 

 

با نگاهي به حوادث دوران علي (عليه السلام) مظلوميت آن حضرت و دفاع غربت آلود فاطم زهرا (عليهاالسلام) از ولايت را در ژرفاي سخن رهبر عظيم الشأن انقلاب، حضرت آيت الله خامنه اي مي توان يافت كه فرمود:

 

 

«علت هم خون دل هاي اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين بود كه قدرت تحليل مردم ضعيف بود.»

 

 

چنين پديده اي موجب گرديد كه از ده ها هزار نفر حاضران غدير خم ـ كه شاهد معرفي امام علي (عليه السلام) به عنوان جانشين توسط رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند ـ تنها 3، 5 و يا 7 نفر همدل و همراه با ولايت باشند !! و حضرت زهرا (سلام الله عليها) اندوه اين مصيبت و مظلوميت را از پيش از رحلت پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم)، تا واپسين لحظه هاي حيات خود بر دل و ديده و ذهن و انديش خود حس مي كرد. روزي در يكي از جلسات خانوادگي رسول گرامي اسلام(ص)دخترش فاطمه (عليهاالسلام) را با انبوه مشكلات و مصايبي كه پس از وي بر اميرالمؤمنين (عليه السلام) خواهد باريد، آشنا كرد و فرمود: إن زوجك يلاقي بعدي كذا و كذا. حضرت زهرا (عليهاالسلام) غمگين و اندوهناك، رو به پدر كرده گفت:

 

 

«يا رسول الله! الا تدعوا الله اَن ينصرف ذلك عنه؟»؛

 

 

اي رسول خدا! آيا از خداوند نمي طلبي كه اين مشكلات را از علي كناره گيرند؟

 

 

پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: چرا، اما چاره اي جز آن نيست، زيرا انسان ها آزادند و از نعمت اختيار و آزادي سوء استفاده مي كنند.

 

 

در آخرين نفس هاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) كه پيكر بي رمق او در بستر افتاده بود و توان هر گونه حركت و سخني از او سلب شده بود، غم غربت علي (عليه السلام) بر قلب فاطمه (عليهاالسلام) چنان سنگيني مي كرد كه سرشك اندوه از ديدگان او جاري گرديد و گفت:

 

 

«... اي امين پروردگار و اي پيامبر خدا! ... پس از تو چه بر سر علي خواهد آمد، او كه برادر تو است و تنها ياور دين اسلام خواهد بود.»

 

 

پس از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آوار اندوه، سنگين تر و طاقت سوزتر گرديد، غم از دست دادن پدري چون پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، زنده شدن دوبار ارزش هاي جاهليت، تهاجم و تجاوز بي امان به حريم ولايت و امامت و غربت غبار آلود اسلام ناب محمدي و امامت علوي، مصايب را شكننده تر مي كرد به گونه اي كه گاه، آه دردآلودي از عمق جان حضرت (سلام الله عليها) برمي آمد، لب به فرياد مي گشود و با پدر اين گونه درددل مي كرد:

 

 

«... اي پدر بزرگوار و اي بهترين انسان ها! اكنون بيا و بنگر كه امام برگزيد تو را اسيرگونه به طرف بيعت تحميلي مي كشند و مي برند [ناگهان فرياد سختي از صميم دل برآورد و فرمود:]

 

 

فرياد اي محمد، فرياد اي دوست، فرياد اي پدر، فرياد اي اباالقاسم، فرياد اي احمد، فرياد از كمي ياران و ياوران، فرياد از نال بسيار، فرياد از مشكلات فراوان، فرياد از مصيبت و اندوه زياد، فرياد از مصيبت جانكاه.»

 

 

پس از اين سخنان دردآلود و غمبار، صيحه اي زد و بيهوش بر زمين افتاد.

 

 

 

 

اي اذان محض اي تكبير ناب چون زمين از غربتت آگاه شد تو بزرگي، خاك، ميدان تو نيست مرحبا ما بر حسب راي توييم 

 

اي علي اي مرزبان آفتاب قطره اي از وي چكيد و ماه شد آسمان را تاب جولان تو نيست كشت تيغ تولاي توييم 

 

 

از روزي كه از علي (عليه السلام) به اجبار بيعت گرفته شد مبارزه اي فكري فرهنگي و غير ظاهري در شيو فعاليت فاطمه (عليهاالسلام) قرار گرفت. گاه اعتراض خود را با گريه هاي هدف مند به گوش همگان مي رساند، زماني با گفتگو از ولايت دفاع مي كرد.

 

 

دختر طلحه، در يكي از روزهاي غمبار پس از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) خدمت فاطمه (عليهاالسلام) رسيد و با اظهار ناراحتي از گريه هاي دلخراش آن بانو، با شگفتي پرسيد: فاطمه! چه چيزي شما را اين گونه به گريه و زاري وا داشته است؟ حضرت به پيشين جريانات در زمان رسول خدا و كينه اي كه از علي در دل كساني مانده بود ولي قدرت اظهار نداشتند و پس از رحلت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) برملا كردند اشاره كرد.

 

 

روزي ديگر، راه هر عذر و بهانه اي را در فردا و فرداها مسدود ساخته، به تمامي مهاجرين و انصار اتمام حجت كرد تا وجدان هاي خفته را بيدار سازد و آگاهي اجتماعي را افزون تر نمايد. و پس از آن با اعتصاب در سخن گفتن با خليف اول و دوم به افشاگري و اعتراض پرداخت از اين رو در سخني آشكار به آن دو فرمود:

 

 

«و الله لا اكلكما من رأس كلم حتي القي ربي فاشكونكما اليه بما صنعتما به و بي و ارتكبتما مني» ؛

 

 

سوگند به خدا، بعد از اين با شما دو نفر حتي يك كلمه نيز سخن نمي گويم ت

درباره : شخصيت شناسي فاطم1. , ,
PostRateBlock
امتیاز : نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :

/endPostRateBlock
OnlyMorePostBlock
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
/endOnlyMorePostBlock
برچسب ها : <-TagName-> ,
بازدید :
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:, زمان : 2:18 | نویسنده : رشیدی | لینک ثابت | (نظر)
RelatedPostsBlock /endRelatedPostsBlock

آخرین مطالب ارسالی

CommentBlock

ارسال برای این مطلب

این توسط [Comment_Author] در تاریخ [Comment_Date] و [Comment_Time] دقیقه ارسال شده است

[Comment_Gavator]

[Comment_Content]


[Comment_Form] [Comment_Page]
/endCommentBlock
BlockDown /endBlockDown

صفحات سایت

تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد
مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر